اشعارشاعران

این چه حرفیست که درعالم بالاست بهشت*هرکجاوقت خوش افتادهمان جاست بهشت*دوزخ ازتیرگی درون تو بود*گردرون تیره نباشدهمه دنیاست بهشت

اشعارشاعران

این چه حرفیست که درعالم بالاست بهشت*هرکجاوقت خوش افتادهمان جاست بهشت*دوزخ ازتیرگی درون تو بود*گردرون تیره نباشدهمه دنیاست بهشت

بوسه

در دو چشمش گناه می خندید 
بر رخش نور ماه می خندید 
در گذرگاه آن لبان خموش 
شعله یی بی پناه می خندید 
شرمنک و پر از نیازی گنگ 
 با نگاهی که رنگ مستی داشت 
در دو چشمش نگاه کردم و گفت 
باید از عشق حاصلی برداشت 
سایه یی روی سایه یی خم شد 
در نهانگاه رازپرور شب 
نفسی روی گونه یی لغزید 
بوسه یی شعله زد میان دو لب 

 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد